۱۳۸۷ آبان ۱۵, چهارشنبه

یک باغ شکفته در قبایش چه کنی
یک شیر نشسته در صدایش چه کنی
گیرم که از او قبا ربودی و صدا
با خون که چکیده در قفایش چه کنی؟

منصور اوجی

هیچ نظری موجود نیست: