۱۳۸۶ تیر ۸, جمعه

نظامی و اخوان ثالث

و فکر می کنم اگر نظامی گنجوی در منظومه خسرو و شیرین، در آن متن سفارشی سراسر مداهنه به سلام تنها هنرمند قصه هایمان جوابی بایسته داده بود، هزار سال بعد از نظامی، اخوان ثالث مجبور نمی شد که بموید و بگوید: «سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت ...».

نمایشنامه دیوان تئاترال، محمود استاد محمد

۱۳۸۶ تیر ۷, پنجشنبه

نخستین ضرورت

نخستین ضرورت در زندگی،تاب آوردن است.

ارنست همینگوی

عشق از دو دیدگاه

مولوی:
عشق از اول چرا خونی بود
تا گریزد هر که بیرونی بود

حافظ:
الا یا ایها الساقی ادرکساً و نا ولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها

سرکشی کودکان و زنان

در نظر من، هیچ سرکشی در کودک و زن نیست که علتش اعتراض به استبداد قوانین جامعهُ مرد سالار نباشد؛ نظمی در هزاران سال چنان برآورده که به نظر می رسد در هر کوششی برای نفوذ به آن سر به سنگ می خورد؛ مگر که ناهماهنگی ذرات درونی خودش سبب شود که ترک بردارد.

بیضایی در گفت و گو با بهرام بیضایی، ص43

بودن

دکارت: من می اندیشم پس هستم.

ژید:
من احساس می کنم پس هستم.

کامو:من طغیان می کنم پس هستم.

فریدون مشیری: مهر می ورزیم، پس هستیم.

۱۳۸۶ تیر ۶, چهارشنبه

پیشاهنگ

پیشاهنگ قادر نیست بدون این که خود مشعل سوزان و مظهر فداکاری و پایداری باشد توده ها را در راه انقلاب بسیج کند.

بیژن جزنی،بنیانگذار فدائیان(54-1316).

روح قرآن

مولوی در دفتر سوم می آورد که: در میان اصحاب پیامبر (ص)، افراد حافظ قرآن اندک بودند، چون چنان مالامال از روح قرآن بودند که به جسمش کمتر می پرداختند. بررسی صوری و حفظ قرآن آنگاه در میان مسلمین پا گرفت و رو به فزونی نهاد که از روح قرآن کناره گرفتند و به جسم آن بسنده کردند و چون از حرارتی که قرآن داشت دور افتادند، با صورت سرد قرآن، لحن و اداء کلمات، تجوید و حفظ آن نرد محبت باختند. با بدن مرده ای عشق می ورزیدند، بی آنکه با روح و پیام آن تماسی داشته باشند
در صحابه کم بدی حافظ کسی
گرچه شوقی بود جانشان را بسی
قشر جوز و فستق و بادام هم
مغز چون آگندشان شد پوست کم
َ
عبدالکریم سروش، کتاب: قمار عاشقانه، شمس و مولانا. ص200.

احمق و باهوش

هر کس پس از سی سالگی بدبین شود، احمق است، و هرکس پیش از سی سالگی بدبین باشد، به شکل حیرت آوری باهوش است.

کلارنس دارو

آزادی

من نمی توانم آزادی خودم را هدف قرار دهم؛ مگر آن که آزادی برای دیگران را به همان نسبت، هدف خویش قرار دهم.

ژان پل سارتر